به گزارش خبرنگار فرهنگی قدسآنلاین/ زهره کهندل: جلال نویسندهای است که با وجود نیاز مالی و فقر، حاضر نیست هر متنی را به هر قیمتی بنویسد و باورهایی برای خود دارد، اما با سفارش کاری روبهرو میشود که او را بر سر دو راهی وسوسه انگیزی قرار میدهد. فیلم «چراغهای ناتمام» اولین ساخته کارگردان جوان کشورمان «مصطفی سلطانی» است، کارگردانی که سینما را با ساختن فیلم کوتاه و دستیار کارگردانی تجربه کرده و به عنوان مجری طرح در تولید چند فیلم سینمایی همکاری داشته است و امتیازهای فیلمش به خاطر تجارب و دانش او از سینماست. در این فیلم، نقش اصلی را مجید صالحی بازی میکند و شقایق فراهانی، حسین مهری، الهام نامی، حسین ملکی، داریوش ارجمند و علیرضا استادی هم نقش آفرینی دارند.
«چراغهای ناتمام» نگاه و تلاش خوب کارگردان را برای خلق سینمایی ذهنیات و کشمکشهای درونی و بیرونی قهرمان فیلم و خلق کاراکترهایی با خصلتهای آشنا و ملموس، وفادار به ارزشها و دغدغه مند درباره آرمانها و ارزشمند، نشان میدهد. به طوری که به باور منتقدان آخرین ساخته سلطانی، اثری شریف و محترم و آغازی خوب برای حضور حرفهای در سینما و کارگردانی آثار خوش ساخت و با محتواست. با مصطفی سلطانی که در 34 سالگی، نخستین فیلمش را روی پرده برده است، درباره اولین فیلم بلند داستانیاش گفتوگو کردیم که میخوانید:
به عنوان یک فیلم اولی، در اولین کار بلند داستانی به سراغ یک سوژه مهم و چالشی رفتید، جرقه ساخت این فیلم چطور در ذهنتان زده شد؟
اصل این قصه بر اساس یک اتفاق واقعی بود که برای یکی از دوستانم پیش آمده بود. من این داستان را دراماتیک کردم چون کلیت قصه برایم جذاب بود. برای اینکه به جذابیتهای سینمایی کار بپردازیم نمیتوانستیم خیلی وفادار به جزئیات مستند قصه باشیم، در قصه اصلی دست بردیم و بچه قصه اضافه کردیم تا جذابیتهای سینمایی کار حفظ شود.
با چه محدودیتهایی در ساخت فیلم اولتان مواجه بودید؟
به هرحال ساخت فیلم اول، یک سری محدودیتهای عمومی و یک سری محدودیتهای خصوصی دارد. محدودیت عمومی آن برای همه فیملسازان است از متقاعد کردن سرمایهگذار گرفته تا رفت و آمد برای گرفتن پروانه ساخت. یک سری محدودیتها هم خصوصی میشود اینکه چقدر بودجه و زمان دارید و چقدر جلوی پایتان سنگ اندازی میشود. من فیلم اولم را خیلی سخت ساختم و خدا را شکر که اکران شد.
بیشترین مشکل فیلم اولیها در بحث بودجه است که سرمایه گذار نگران بازگشت سرمایه است بنابراین فیلم اولیها، کارهایشان را در لوکیشنهای محدود میسازند که برایشان کم هزینه تمام شود ولی کار شما، کم لوکیشن نیست؟
ببینید، ما دو شکل سینما داریم. یک سینما شکل تجاری و بازگشت سرمایه دارد یعنی فیلم ساخته میشود تا درآمدزایی داشته باشد، یک سری فیلمها به هر دو بخش توجه دارند که هم به بازگشت سرمایه فکر میکنند و هم کار فرهنگی دارند، یک سری از فیلمها هم به این نگاه میکنند که چقدر تأثیر فرهنگی دارند. در همه جای دنیا، فیلمسازی با نگاه فرهنگی نیاز به هزینه دارد. ریسک این هزینه برای فیلم اولیها سختتر است تا کسی که فیلم چندمش را میسازد و امتحانش را پس داده است. من فیلم اولی بودم و جلب نظر سرمایهگذار خیلی برایم دشوار بود. من از سال 81 در سینما به صورت حرفهای کار میکنم و این فیلم را در سال 95 ساختم، 14 سال در سینما کار کردم تا بتوانم فیلمم را بسازم از پایینترین ردهها در سینما شروع به کار کردم، ولی تلاش کردم که در روند سینما تأثیر بگذارم یعنی سینما را برای سینما دوست داشته باشم نه فقط برای ارتزاق و گذران زندگی.
گویا بخشی از فیلمنامه به دلیل محدودیتهای بودجهای تغییر کرد، در این باره توضیح میدهید؟
در زمانی که میخواستیم وارد پیش تولید شویم، تورم زیاد شد در حالی که برآورد قیمت ما براساس سال قبل بود و خود به خود ما را مجبور کرد که هزینه هایمان را پایین بیاوریم چون به بودجه ما اضافه نمیشد، در فصل پیش تولید مجبور شدیم که بخشی از صحنهها را حذف و تغییراتی در فیلمنامه ایجاد کنیم تا شرایط مالی جواب دهد. بشدت از اینکه وارد فضای محدود آپارتمانی بشوم، پرهیز داشتم. 83 دقیقه فیلم، 54 لوکیشن مستقل دارد و گاهی پیش میآمد که طی یک روز، دو تا سه لوکیشن را تغییر میدادیم. فیلمساز در فیلم اولش مجبور است که خودش را با شرایط موجود سازگار کند. هیچ وقت نمیگویند که فلان فیلمساز این فیلم را در چه شرایطی ساخته، میگویند این فیلم را ساخته بنابراین باید همه تلاش را داشت تا خروجی قابل قبول باشد.
چراغهای ناتمام برای شما خروجی قابل قبول را داشت؟
حداقل 60-50 درصد از توقعاتم را برآورده کرد، اما شرایط طوری بود که با ایده آل هایم فاصله داشت، هر پلان را که میگرفتم، فرصتی برای برداشت بعدی نبود وگرنه بهترش را میگرفتم.
اگر محدویتهای بودجهای نبود، فکر میکنید که فیلم بهتری میساختید؟
قطعاً شرایط فیلم تغییر میکرد، هر مبلغی میتوانست روی کیفیت فیلم تأثیر بگذارد. من برخی از سکانسهای فیلم را خودم به تنهایی گرفتم و آن را پرده آبی کردم.
با توجه به موضوع فیلم، چه کردید که کار به سمت شعاری شدن پیش نرود یا دیالوگها، شعاری نشود؟
ببینید، نمیتوانید حتی سردترین و بی محتواترین فیلم تاریخ سینمای دنیا را پیدا کنید که شعاری نداشته باشد. همه فیلمها شعار دارند، مهم این است که این شعار را زیبا بیان کنید و طوری شعار دهید که تفکر و ایدئولوژی فیلمساز درست منتقل شود. ما همه تلاش خودمان را داشتیم که فیلم شعارزده نشود و مخاطب را آزار ندهد. هرآنچه در فیلم بود ایدئولوژی شخصی خودم بود که به آن باور دارم. یک اتفاق انسانی در این قصه وجود داشت که همه آدمها به آن باور دارند، اما میزان آن متفاوت است، اینکه آدمها به هر قیمتی هر کاری را نکنند.
شما در انتخاب بازیگر اصلی این کار ریسک کردید، انتخاب مجید صالحی که پیش از این به عنوان یک چهره طنز شناخته میشد، در این نقش که شخصیت یک نویسنده را به نمایش میگذارد، بر اساس چه معیارهایی بود؟
من این ریسک را کردم که اگر قرار نیست ایدهآلهایم برای انتخاب بازیگر محقق میشود، حرکت متفاوتی در سینما انجام دهم و بازیگری را انتخاب کردم که مخاطب، یک گذشته ذهنی از او داشت و خواستم که ساختار شکنی کنم. به نظر خودم موفق بودم و از بازی مجید صالحی راضی هستم. من با بسیاری از هنرپیشههای سینما کار کردم ولی با زیرکی و هوش مجید صالحی، بازیگری را سراغ ندارم.
ولی تصویری کلیشهای از بازی این بازیگر وجود دارد؟
خب من این ریسک را کردم که او را در نقشی متفاوت و جدی گذاشتم. حتی مخاطب خاص سینما هم با پیش زمینه قبلی از بازی مجید صالحی، فیلم را دید، اما وقتی این فیلم در جشنوارههای خارجی دیده شد و مجید صالحی در دو جشنواره خارجی، کاندیدای بهترین بازیگر مرد شد و جایزه هم گرفت یعنی آنها هیچ پیش زمینه ذهنی درباره این بازیگر ندارند و تواناییاش را دیدند.
از شرایط اکران فیلم راضی بودید؟
اصلاً، یکی دو سالن را با تک سئانسهایی در بدترین زمان یعنی سر ظهر به ما دادند و بعد با دوتا سینما، انگ این را به ما چسباندند که روی پرده هستید! خب طی مدتی که روی پرده بودیم، فقط چند روز محدود سالن پر بود. فقط خواستند بگویند که فیلم را اکران کردیم ولی این نگاه ناجوانمردانه است. اگر بناست روی فرهنگی که میخواهیم به مخاطب منتقل کنیم، سرمایه گذاری شود، باید به آن فیلم فرصت دیده شدن داد. این فیلم بفروشد یا نه، آوردهای برای من کارگردان ندارد، ولی به فیلمهایی که حرفی برای گفتن دارند، بایستی فرصت دیده شدن داده شود. اگر قرار بر حمایت است بایستی این فیلمها را در زمانی اکران کنند که مخاطب به سینما میآید و فیلمهای بفروش را در سئانسهای ظهر بگذارند. نه اینکه امثال من را از سرخودشان باز کنند و بگویند به شما اکران دادیم.
انتهای پیام/
نظر شما